man mineviisam man mineviisam
درباره ما


به وبلاگ من خوش آمدید

پیوند روزانه

هاست لینکوس
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
قلاده اموزشی شوک دار
الوقلیون

جستجو

"لطفا از کلمات کلیدی برای جستجو استفاده کنید !!!



طراح قالب


Www.LoxBlog.Com

Main

My profile

Log out


man mineviisam

rooman
پست پنجم
موضوع: <-PostCategory->

-ایول ایلا جبران میکنم عالی شد دستت درد نکنه

بعدم بهش اجازه هیچ عملی رو ندادم رفتم تو اتاقم ساعت گوشیمو نگاه کردم دیدم ساعت 3 رفتم توروشویی لابل لو مال البالو  رو برداشتم وروی لبم کشیدم خیلی خوب شد یکمم ریمل زدم اخیش دیگ عالی شد توی کیفم رو نگاه کردم چیزی نداشتم جز ی نوار اونم از نوع مسافرتی خواستم درش بیارم ک گفتم ولش دیگ ام پی تری پلیر رو گذاشتم توش با ی اینه حالا خدا میدونه شاید لازمم شد یکم پولم تقریبا 50 تومن گذاشتم تو کیف پولم گذاشتم تو کیفم مانتو وشلوار وشالم رو پوشیدم با جورابای شیشه ایم مانتو م رنگ البالویی بلند تا جای زانوم بود ی جنس خاصی داره هیچ جای بدنو نشون نمیده بعدم ی جورایی سیخ وایمسته بعدم پایینش کلوش میشه خیلی ازش خوشم میاد تقریبا تا جای زانومه ب ساعت نگاه کردم دیدم ساعت 4/30بود ای وای فقط نیم ساعت مونده گوشی خوشگل صورتی مو برداشتم ورفتم بیرون دیدم ارتا م با من رسید یکم خیره شد رو صورتم و بعد روشو برگردوند ایول داداشی

-ارتا مریم جون کو؟

-صب ی سر اومد بعدم رفت در ضمن یقه تو بپوشون همه اش بیرونه

میدونستم ارتا دوست نداره برای همینم یقه مو پوشوندم بعدم ایلا و اریا اومدن

ایلا-بچه ها با ماشین کی بریم؟

-با ماشین من بریم

همهگی رفتیم سوار ماشین من شدیم اریا جلو نشست و ارتا وایلام پشت نشستن در رو با ریموت باز کردم وکیفمو دادم پشت واوففففففف بروک رفتیم .....

-اریا ی زنگ ب عرفان بزن ببین بریم دنبال انارام یا خودش میره

اریا ی زنگ زد ک گفت خودش میره دنبال انارام ای بابا اینم ک نرفته شروع کرده بعد ی مدت رسیدیم درکه  تو ماشین کلی غر زدم تا بچه ها قبول کردن بریم درکه تازه ب عرفان اینام نگفتیم رفتیم یکم گشت وگذار ک عرفان زنگ زد ب گوشی من

-هان

-خیلی بی ادبی ایدا

-سلام عشقم جونم؟

-شد کجایید شما؟

-درکه

-چرا اون جا؟

-واسه این ک شمام بیاین این جا

کلی غر زد اخررشم ک اعصابش خط خطی شد گفت گوشی رو بده اریا یا ارتا ببینم

منم گوشی رو دادم ارتا قرار شد اونام بیان این جا سه تا اونا چهار تام ما خوب دیگ خوبه

داشتیم میرفتیم ک رسیدیم ب ی الوچه فروشی من ک خداییش اب از لب ولوچه ام راه افتادرفتم ی عالمه الوچه ولواشک و....خریدم وهمه شونو ریختم توی ی پلاستیک از مغازه اومدم بیرون بچه ها ی 40 متر اونور تر نشسته بودن داشتم با غرور راه میرفتم ک یکی سوت زد خواستم بی توجهی کنم ولی دوباره ام سوت زد وقتی برگشتم یهو دیدم ی گربه تو بغلمه ومیخواد چنگول بندازه انقدر ترسیدم ک فک کردم جنه داشتم ب گربه تو بغلم فک میکردم ک گربه ی چنگول کشید توصورتم وشالم  و از سرم در اورد گربه رو انداختم خواستم شالم رو بردارم ک وقتی وضعیتش رو دیدم منصرف شدم یهو چند نفر پقی زدن زیر خنده برگشتم ببینم کی بود ک بله دیدم چهار تا الوات کسقلن همه با قیافه های واقعا خراب برگشتم سمتشون وگفتم :تیمارستان تعطیله شما این جایین؟

یکی شون قیافه شو در هم کرد و مثلا ی اخمی کرد ومثلا با صلابت ی جوری اومد جلو ک منترسم ولی تا اومد جلو پامو دادم بالا و یکی خوابوندم تو صورتش ک افتاد الکی ک نیست من ایدام خیر سرم مثلا ی زمانی جودو میرفتم رفتم بالا سرش وفتم:دیدی در حدی نیستی ک بخوای حتی حرف بزنی؟برو هر وقت بزرگ شدی بیا از این مسخره بازی ها دربیار خاله جون در ضمن فک کنم دیشب تو اب نمک خوابیدی نه؟

اینا رو با صدای بلند میگفتم ولی جیغ نه یکی دیگ شون اومد جلو و گفت:این زبونتو میبرم خودم

بعدم دستمو کشید و خواست ببرتم ک با پام زدم رو دستش ک ی صدای ترق داد بعدم بهش گفتم:بعدا ی چکاپ برو فک کنم شکست بعدم ی پوزخند زدم دور وبرمو نگاه کردم دیدم مردم دورم جمع شدن بعدم با این حرکتم شروع کردن ب دست و جیغ زدن ههه دلشون خوشه از بین اونهمه جمعیت یکی اومد جلو خوب ک دقت کردم دیدم ارمانه پلیورشو در اورد وگفت :فک کردی با دوره گرفتن کسی بهت میگه افرین؟چند بار بهت گفتم کاری نداشته باش محل نذار

پلیورشو تنم کردم وکلاشو کشیدم رو سرم بعدم بلند گفتم:دیگ این یکی برام خیلی سنگین تموم شد

-در این حد ک بزنی دستش رو بشکونی؟

-اره بیشتر از همین اگ ولم می کردی میدیدی دیگ چ کارا میتونم بکنم

-خواهر دینی؟

برگشتم اوه اوه اینجا رو باش خواهر دینی دیگ کیه شاس ک میگن ب این میگناااااا

-مزاحمتون شده بودن؟

-اره تازه جای پنجول ها رو ببینید!کار اونه

-خانم سمیعی !میشه براشون ی روسری چیزی بیارید؟دخترم کار درستی نکردی!

-چرا چون از خودم دفاع کردم؟

-نه نباید باهاش درگیر میشدی میدونی اون الان میتونه ازت شکایت کنه؟

 دیگ واقعا عصبانی شدم –چرا باید شکایت کنه؟بیاد بگه من اذیتشون کدم خوب کاری کردم؟بگه چون این خانوم از خودش دفاع کرده ازش شکایت کردم؟

یک پسره دیگ از ماشین پیاده شد واومد سراغ ما ب اون یارو گفت :بذارید من پیگیری کنم

-نه پسرم این توحیطه تو نیست

-خواهش میکنم اجازه بدید

-ن پسرم این تو حیطه تو نیست

نمیدونم پسره چی در گوشش گفت ک قبول کرد از دور اون س تا رو دیدم اینا فقط ب درد خوشی میخورن؟

پسره اومد جلو ی خورده خیره نگام کرد هیچ کس رو نمیذاشتن بیاد جلو منم زیر لب ایشی گفتم و بد تر از خودش خیره شدم بهش چشاش ی برق زد مارو باشا چرا همه امشب واسه ما نور افکن تو چشاشون روشنه؟

-یکم دیگ ام نگاه کن 5 دقیقه دیگ میرما!!!!! گفتم گفته باشم

سرشو انداخت پایین ومثلا حالت غرور گرفت ابرو هاشو تو هم گره زد

-شما کار درستی نکردید ولی اون پسر هم نباید ب شما پیله میکرد حالام باید با ما بیاید اگاهی....

-سلام

برگشت ب پشت سرش نگاه کرد تا عرفانو دید با هم دست دادن و رو بوسی کردن و....اوففففف اینارو مشتا شونوبهم میزنن اونم جلو اینهمه سرباز ینی در این حد صمیمی ان؟البته برا سربازا دید نداشتا ولی خوب من ک دیدم

من همچنان داشتم با در قابلمه نگاشون میکردم ک عرفان گفت:چیزی شده؟

با حالت مسخره ای گفتم-نهههههههههه هیچ مشکلی نیست همه چی ارومه من چقد خوشبختم مگ تو مشکلی داری؟

عرفان سرشو انداخت پایین وزیر لب ی چیزی گفت ابرو هامو تو هم گره زدم و غرورمو بیشتر از همیشه به همه شون نشون دادم لعنتیا !!!! یا من عصبانی نمیشم یا وقتی عصبانی میشم دیگ کارام ورفتارم دست خودم نیست ی نگاه ب دور وبرم کردم نگا کنا انگارادم کشتم دست ی ادم هرزه رو شکوندم دیگ کار خاصی کردم عایا!!؟؟یکم دیگ نگامو چرخوندم نگام افتاد تو نگاه پسره ای ک دستشو شکونده بودم در ی ماشین کامل باز بود و اون تو ماشین نشسته بودولی پاهاش بیرون ماشین بود ی نگاهی ب من کرد سرشو انداخت پایین وچند بار تکونش داد باز سرشو اورد بالا منو تحقیر میکنی ؟ایدا رو ؟با ی نگاه مغرور وعصبانی ک توش رگه هایی از شادی بود به دستش اشاره کردم سرشو انداخت پایین و ی پوز خند زد .نه مثل این ک این ادم نشده بدون توجه ب عرفان ک اونجا وایستاده بود وداشت با اون اقا پلیشه حرف میزد رفتم سمت همون پسره داشتم میرفتم ک عرفان بازومو گرفت یکم چشامو رو هم فشار دادم بازومو از تو دستش کشیدم بیرون برگشتم سمتش  صورتم رو بردم جلو لبام رو رو هم فشار دادم و انگشت اشاره مو ب نشونه تهدید سمتش گرفتم ک دستش رو اورد بالا و انگشتم رو فشار داد منو با خودش برد سمت اون پلیسه چند بار سعی کردم دستمو از تو دستاش بکشم بیرون ولی هرکاری کردم نشد ک یهو اون پلیسه گفت: برای ما زیاد مسولیت داره ولی باشه در ضمن ب بابات هم سلام برسون

دست عرفان رو ی فشار محکمی دادم ک سریع دستمو پرت کرد اون ور یعنی زور من ک ب اون نمیرسه ولی همون نیم مثقال ناخن رو فرو کردم تو دستش رفتم نزدیک همون پلیسه گفتم :عه جدی اگ مسولیته چرا معلوم نیست ب چی فروختیش؟

اون زنیکه مردشور برده سمیعی هم معلوم نیست مرد !!! اخه من دل خوش کرده بودم ک لااقل ی شالی چیزی برام میاره 11دستامو کردم تو جیب پلیور ارمان و ی جورایی تو افق محو شدم سمت ماشینم خخخخخ داشتم ب راه سمت افقم ادامه میدادم ک ی پلیسه اومد و نذاشت برم حالا من هرچی قسم وقوله میخورم ک اله وبله ب خدا گفت برم میگه نه وبس و اینکه همین الان ب من گفتن نذار بره برگشتم سمتش دیدمش ک داشت باغرور بهم نگاه میکرد هه   ی پوزخند شرور زدم عرفان بهش ی چیزی گفت ک نور افکناش دوباره ان شدن رفتم سمتشون عرفان گفت :تو مثل اینکه ادم بشو نیستی !!!

حالت کلافگی ب خودم گرفتم وگفتم:عههه عرفان خان صد بار بهت گفتم خوب اینو ی جایی بنویس یادت نره دیگ (فرشته ها ادم نمیشن)

عصبانی شد در حد المپیک ایندفه من سرمو انداختم پایین وی تک خنده ای کردم و بعدم سریع جمعش کردم سرمو دادم بالا دوباره نگاهش کردم ک ایندفه دیگ واقعا نتونستم تحمل بیارم ویواش یواش زدم زیر خنده عرفانم کم کم اخماش باز میشدنا ولی خوب هنوزم اخمو بود ی زنه اومد بازو مو گرفت و گفت :بفرمایید خانم !

ما کجان ک دیدم ایلا خودشو ریز کردو پرید این ور بعدم ک حواس اون ملخا پرت شد ارتا واریا اومدن ایلا داشت میدویید سمت من !الهی ابجی فدات!!!!!! بیا بغ....

اهههه ای توروح مبارکت عرفان خان نمیذاره ما ی سانس فیلم هندی بریم این چ وضعشه ؟چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن ؟

ایلا زد زیر گریه با دیدن اشکای اون منم زدم زیر خنده ترو خدا نگاش کنا  !!!!! چه ادمیه ! چه سریعم میزنه زیر گریه !!!همون زنه ی سری تکون داد ومنو مث ی تیکه اشغال پرتم کرد تو ماشین پلیس منم قیافه مو ی وری کردموبهش چش غره ای بهش رفتم ک اونم بد ترش رو نثار چهره ام کرد چیششششش زنیکه پرو چشات کج شه بشر همون پسره رو با دست بسته اوردنش بغل من نشوندنش اما دستشو ب اون چیزه بالای در بستن داشتم ب ریش نداشته بنده خدا میخندیدم ک دست منم بستن ای وای یعنی خدا میدونه ک من چقد داد و بیداد کردم ک دست منو نبندید واین حرفا همون اقا پلیسه هم اومد جلو نشست ایششش چقده خزن اینا یکی دیگ هم جای راننده نشست وماشینو روشن کرد ودربرو ک رفتیم اه حالا من چی کار کنم؟چرا کسی ب من ی روسری نداد؟ی دستی رو صورتم کشیدم ک  صورتم وحشت ناک سوخت وا این دیگ چشه ؟از توی کیفی ک تا الان کج رو شونه ام بود ومن ازش خبر نداشتم  ی اینه در اوردم ب صورتم ی نگاهی انداختم ک دیدم ای وای !!! گربه کار خودشو کرده با پام یکی محکم زدم تو پای اون پسره ورو ب اق پلیسه گفتم:این اگاهی تون بیمارستانم داره؟

بدون اینک برگرده یکم حالتشو تغییر داد وهیچی نگفت الهی ک تیک تیک شی گوشیمو از تو کیفم در اوردم و زنگ دم ب عرفان بعد س تا بوق برداشت

-الو عرفان ب لطف اون شازده گربه چنگول انداخت منم میترسم کزازی چیزی بگیرم ی جورایی با عمو هماهنگ کن اول بریم بیمارستانی چیزی

بعدم قطع کردم اقا پلیسه برگشت سمتم

-خیلی پررویی الان ما تو دست تو نیستیم تو تو دست مایی بده من اون گوشیتو

منم ک غرورمو زیادی جریه دار کرده بودن گفتم:

-اقا پلیسه پروتونو نشنیده میگیرم شما خودت پلیسی باید این چیزارو بهتر از من بدونی

حوصله جر وبحث با ی ادم خز رو نداشتم گوشی رو دادم دستش برگشت سمتم ی دو ثانیه تو صورتم خیره موند منم برام نفس نموند خدایا این دیگ چیه؟لا مصب چ تیکه ای برای خودش یکم خجالت کشیدم سرمو انداختم پایین ک چشمم خورد ب دستش نگاه کناااااا انگشترشو انداخته بود تو دست چت انگشت اشاره چه انگشتری هم بودااااااا ینی خدایی از اون بزرگتر نبود ؟ولی از حق نگذریم چ قیافه ای داره !!!!نامرد انگار همین الان از تو یخچال درش اوردن صورتش سفید و بدون لک البته ی ته ریش گذاشته بود ک جای اینکه قجری کنتش شبیه .....استغفر الله

چت شده ایدا!؟تو ک تا حالا هر پسری هر پسری رو میدیدی ترش میکردی چی شده با این اخت شدی؟چشاتو ببند زشته !

چشامو بستم ی نفس عمیق کشیدم و ام پی تری پلیر رو دراوردم و گذاشتم تو گوشم هندزو و  از پنجره ب بیرون خیره شدم ولی حواسم نه پی اهنگ بود نه پی اون منظره ای ک هر چی میرفتیم ب عمق دود گرفتگیش بیشتر میرسیدیم .....نمی دونم چم شد چرا این جوری شد؟ایدا ب ولای علی ی بار دیگ پلکت بلرزه دستت بلرزه یا نگات تو نگاه این پسره گیر کنه خودم میدونم با تو اخیش ایول اعتماد ب نفس دوباره خودمو پیدا کردم ایدا واقعی رو...ی اخمی کردم وگوشه ابرو هامو دادم بالا ایول ابهت و ریلکس بدون اینکه ک حتی پوست لبم رو بجوم نشستم سر جام و ب بیرون نگاه میکردم دیگ رسیده بودیم تو شهر و هوام کم کم تاریک شده بود تو ماشین چند بار گوشیم زنگ خورد ک دست اخرم اقا پلیسه گذاشتش رو سایلنت  ب اسمون نگاه کردم ی چراغی رو دیدم ک داره پرواز میکنه حتما ی هواپیماس از هواپیمایی ک بالای سرمه با ادمای توش متنفرم حتما الان از اون بالا دارن نگاه میکنن و میگن دنیا زیر دستای منه نگاه کن ادما رو چقد کوچیکن اه حالم بهم میخوره از کسی ک از بالای چشمش منو نگاه کنه و فک کنه از من بهتره همیشه از بچگیم همین بودم سر تر از همه !!!! درسته شیطونم ولی در برابر کسایی ک نمیشناسمشون مغرورم خیلی مغرور خیلی خیلی مغرور درست مثل همین الان توی همون شوخی هام اگ کسی ایدا رو دست کم بگیره بد کاری کرده بد!!!!!از هیچکس نمیترسم جز اونی ک بالا سرمه !واقعا بهش اعتقاد دارم واقعا

 

صدای اصغر اصغر ممد وی همچین چیزایی منو از تو خودم کشید بیرون دور وبرمو نگاه کردم !ما کی رسیدیم؟ی زنه ای اومد دست منو باز کرد و گرفتم اینا چرا این جوری میکنن من ک دارم مث ادم میام دیگ !!!!دستمو از تو دستش کشیدم بیرون 


نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت17:50---25 بهمن 1393
عزیزم وبت عالیه .

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط :saedeh rezaie | لينک ثابت |شنبه 25 بهمن 1393برچسب:,|



موضوعات

لینک دوستان

ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان man mineviisam و آدرس manminevisam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو دفتر

بهمن 1393


نویسنده وبلاگ :

saedeh rezaie

آمار سایت
كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

کد های جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






Copyright by © www.LoxBlog.Com & Sharghi.net & NazTarin.Com